خودشیفتگی یا نارسیسیسم چیست؟
- اطلاع رسانی
- مرتضایی
- 8 دقیقه
خودشیفتگی یا نارسیسیسم چیست؟ در قلمرو روانشناسی، خودشیفتگی یا نارسیسیسم، مفهومی حائز اهمیت و خاص به شمار میرود که از زوایای گوناگون قابل بررسی است. پیچیدگیهای ذاتی این مفهوم، همواره توجه جمع کثیری از دانشمندان و روانشناسان را به خود جلب کرده است تا با واکاوی ابعاد مختلف آن، شناختی عمیقتر از این اختلال روانی به دست آورند.
اختلال شخصیت خودشیفته، به عنوان یکی از اختلالات اثرگذار بر جنبههای متعدد زندگی افراد، از جمله عوامل کلیدی جلب توجه روانشناسان به این حوزه محسوب میشود. در این مقاله از وبسایت زندگی سبز، قصد داریم به ارائه شرحی جامع و کامل از خودشیفتگی در روانشناسی پرداخته و ضمن معرفی علل و روشهای درمان، به واکاوی ابعاد مختلف این اختلال بپردازیم.
اختلال شخصیت خودشیفتگی، ماهیت، تشخیص و درمان
تاریخچه و اهمیت
با وجود اینکه تصور برخی افراد بر این است که اختلال شخصیت خودشیفتگی پدیدهای جدید و مرتبط با دنیای مدرن است، این اختلال ریشه در تاریخ دارد و از دیرباز مورد مطالعه روانشناسان بوده است. اهمیت این اختلال به دلیل پیامدهای منفی آن بر زندگی فرد و اطرافیانش است.
شناخت اختلال شخصیت خودشیفتگی
درک عمیقتر عوامل، علل، روشهای تشخیص و درمان این اختلال، نه تنها به افراد مبتلا در شناسایی و مدیریت بهتر مشکلشان کمک میکند، بلکه زمینه را برای ارائه درمانهای مؤثرتر نیز فراهم میسازد. در حال حاضر، در حوزه روانشناسی و مشاوره، روشهای درمانی متعددی برای این اختلال وجود دارد که با استفاده مستمر و اصولی از آنها، میتوان تا حد زیادی آن را کنترل کرد.
اختلال شخصیت خودشیفتگی میتواند در تمامی جنبههای زندگی فرد، از جمله روابط، شغل و سلامت روان، تأثیرات منفی داشته باشد.
- روابط: افراد خودشیفته در حفظ روابط صمیمی و پایدار با دیگران دشواری دارند. آنها غالباً در روابط خود با مشکلاتی مانند حسادت، کنترلگری و سوءظن روبرو میشوند.
- شغل: تکبر و عدم همدلی افراد خودشیفته میتواند در محل کار چالشهایی را برایشان به وجود آورد. آنها ممکن است در همکاری با دیگران و پذیرش بازخورد منفی مشکل داشته باشند.
- سلامت روان: افراد خودشیفته بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی، اضطراب و سوء مصرف مواد هستند.
بیشتر بدانید: درمان اختلال و اضطراب
علائم خودشیفتگی در روانشناسی
خودشیفتگی در روانشناسی به عنوان یک اختلال شخصیت نگریسته میشود که دارای علائم و نشانههای مشخصی است. این علائم میتوانند در رفتارها، افکار و احساسات فرد به وضوح مشاهده شوند و اغلب تأثیرات منفی بر روابط بینفردی و عملکرد اجتماعی فرد میگذارند. افراد خودشیفته معمولاً تمایل دارند تا خود را به صورت غیرواقعی برجسته کنند و احساس عظمتطلبی و استحقاق بیپایه و اساس را از خود نشان دهند. این افراد اغلب درکی محدود از احساسات و نیازهای دیگران دارند و به طور مداوم به دنبال تأیید و تحسین از سوی دیگران هستند.
در ادامه این بخش از مقاله سعی داریم به معرفی کامل و جامعی از مهمترین علائم خودشیفتگی در روانشناسی بپردازیم.
نکته قابل توجه:
تشخیص و درمان اختلال شخصیت خودشیفتگی باید توسط متخصصان روانشناسی و مشاوره انجام شود. خود درمانی در مورد این اختلال میتواند بسیار خطرناک باشد و منجر به تشدید علائم شود.
1.احساس خود بزرگ بینی
احساس خودبزرگبینی یکی از بارزترین علائم خودشیفتگی در روانشناسی است که بهطور چشمگیری در رفتارها و نگرشهای فرد خودشیفته دیده میشود. این افراد معمولاً تمایل دارند تا خود را برتر و مهمتر از دیگران ببینند و بهطور مداوم به دنبال موقعیتهایی هستند که بتوانند این احساس را به نمایش بگذارند.
احساس خودبزرگبینی باعث میشود که فرد خودشیفته بهطور مداوم در جستجوی تحسین و توجه باشد و هرگونه انتقاد یا نادیدهگرفتن از سوی دیگران را بهسختی تحمل کند. این ویژگی میتواند روابط بینفردی را به شدت تحت تأثیر قرار دهد، زیرا افراد خودشیفته به ندرت به نیازها و احساسات دیگران توجه میکنند و عمدتاً درک محدودی از همدلی دارند.
2.تصور خاص بودن
از تصور خاص بودن میتوان به عنوان یکی دیگر از مهمترین و اصلیترین ویژگیهای افراد خودشیفته اشاره کرد. این افراد باور دارند که بهطور ذاتی منحصر به فرد و ویژه هستند و تنها افرادی در سطح خودشان قادر به درک و ارزشگذاری بر آنان هستند. این احساس خاص بودن باعث میشود که فرد خودشیفته خود را از دیگران متمایز کند و انتظار داشته باشد که دیگران نیز این تفاوت را به رسمیت بشناسند و احترام بگذارند.
این نگرش و این نوع تصور مشکلات بسیار زیادی را به وجود میآورد و میتواند به ایجاد توقعات غیرواقعی و خواستههای نامعقول منجر شود، زیرا فرد خودشیفته اغلب معتقد است که مستحق برخوردهای ویژه و امتیازات خاص است. تصور به خاص بودن، فرد را در چرخهای از خودمحوری و انزوا قرار میدهد که روابط بینفردی و اجتماعی او را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد و همین امر به عنوان یکی از عوارض خودشیفتگی نیز به حساب میآید. پیشنهاد مطالعه: درمان اختلال دوقطبی
3.خیال پردازی
خیالپردازی یکی از نشانههای مهم خودشیفتگی در روانشناسی است که بهطور عمیقی در ذهن و رفتار فرد خودشیفته ریشه دوانده است. افراد مبتلا به این اختلال معمولاً در دنیای خیالی خود زندگی میکنند، جایی که خود را در موقعیتهای بینظیر و موفقیتهای عظیم تصور میکنند. این خیالات اغلب شامل قدرت، ثروت، زیبایی یا عشقایدهآل هستند و به فرد اجازه میدهند تا از واقعیتهای ناپسند یا ناکامیهای زندگی روزمره فرار کند.
خیالپردازیهای مداوم میتواند به ایجاد یک تصویر نادرست و اغراقآمیز از خود منجر شود که با واقعیت همخوانی ندارد. این ویژگی همچنین میتواند باعث شود که فرد خودشیفته از پذیرش محدودیتها و نواقص خود اجتناب کند و در نتیجه، توانایی مواجهه با چالشهای واقعی زندگی را نداشته باشد. خیال پردازیهای فراوان یکی از مهمترین عللی است که اجازه نمیدهد افراد خودشیفته به طور واقعی رشد کنند و به موفقیت دست پیدا کنند.
4.عدم انتقادپذیری
عدم انتقادپذیری یکی از ویژگیهای بارز و چشمگیر خودشیفتگی در روانشناسی از جمله روانشناسی بالینی است که تأثیرات عمیقی بر زندگی اجتماعی افراد خودشیفته میگذارد. افراد خودشیفته بهطور معمول تمایل دارند تا خود را بدون نقص و کامل ببینند و هرگونه انتقاد یا بازخورد منفی را بهعنوان تهدیدی جدی علیه تصویرایدهآلی که از خود ساختهاند، تلقی میکنند. این عدم تحمل انتقاد میتواند منجر به واکنشهای شدید، مانند عصبانیت، انکار یا حتی حمله به منتقد شود.
عدم انتقادپذیری باعث میشود که فرد خودشیفته از فرصتهای یادگیری و رشد شخصی محروم شود، زیرا هرگز بهطور جدی به بازبینی و اصلاح رفتارها و نگرشهای خود نمیپردازد و با هرگونه انتقادی نیز مخالفت دارد. این ویژگی میتواند به ایجاد مشکلات جدی در محیطهای کاری و روابط شخصی منجر شود، زیرا فرد خودشیفته معمولاً قادر به پذیرش نظرات و دیدگاههای دیگران نیست و به همین دلیل نمیتواند بهطور مؤثر با دیگران همکاری کند.
5.توقعات بیجا
از دیگر علائم خودشیفتگی در روانشناسی که میتوان گفت تقریباً تمامی افراد خودشیفته با آن درگیر هستند، توقعات بیجا و بسیار است. افراد خودشیفته اغلب احساس میکنند که مستحق توجه، تحسین و امتیازات ویژهای هستند که فراتر از دستاوردها و تواناییهای واقعی آنها است. این احساس استحقاق میتواند به توقعات غیرمنطقی و ناپسند منجر شود، بهگونهای که فرد خودشیفته انتظار دارد دیگران بدون دلیل موجه نیازها و خواستههای او را برآورده کنند.
توقعات بیجا فرد خودشیفته باعث ایجاد تنش و نارضایتی در روابط بینفردی میشود، زیرا دیگران بهسختی میتوانند با انتظارات غیرواقعی و دائمی فرد خودشیفته کنار بیایند. این ویژگی نه تنها منجر به از دست دادن حمایت اجتماعی و روابط معنادار میشود، بلکه میتواند به احساس انزوا و ناکامی در زندگی فردی و اجتماعی فرد خودشیفته نیز دامن بزند.
راههای درمان خودشیفتگی در روانشناسی
درمان خودشیفتگی در روانشناسی بهعنوان یک اختلال شخصیت، نیازمند رویکردهای چندجانبه و متنوعی است که به بررسی و مدیریت جنبههای مختلف این اختلال میپردازد.
- یکی از مؤثرترین روشهای درمانی، رواندرمانی است که شامل جلسات مشاوره فردی یا گروهی با بهترین روانشناس در مشهد مجرب میشود. در این جلسات مشاوره برای درمان خودشیفتگی روانشناسان سعی دارند با استفاده از راهکارهای مطمئن و کاملاً تخصصی ابعاد زندگی فرد خودشیفته را مشخص کنند و در جهت بهبود آن قدم بردارند. علاوه بر این، تمرینات مهارتهای بینفردی و آموزش همدلی میتواند به بهبود روابط اجتماعی و کاهش رفتارهای استثمارگرانه و خودمحورانه فرد کمک کند.
- رویکردهای دارودرمانی نیز میتوانند در برخی موارد برای مدیریت علائم همراه با خودشیفتگی، مانند اضطراب و افسردگی، مفید باشند. با این حال، این روشها به تنهایی کافی نیستند و باید همراه با رواندرمانی استفاده شوند و تشخیص آن تنها توسط روانشناس و روانپزشک انجام میشود. فرد خودشیفته باید قبول داشته باشد که به این نوع اختلال مبتلا است و همین امر میتواند کمک بسیاری کند تا محیط و افرادی که در محیط فرد خودشیفته حضور دارند بتوانند به فرد خودشیفته برای درمان کمک کنند.
راهکار تشخیص فرد خودشیفته
تشخیص فرد خودشیفته یکی از چالشهای مهم در روانشناسی بالینی است که نیازمند بررسی دقیق و جامع رفتارها، نگرشها و الگوهای شخصیتی فرد است. اولین گام در تشخیص، ارزیابی جامع بالینی توسط یک روانشناس یا روانپزشک مجرب است که شامل مصاحبههای مفصل، پرسشنامههای استاندارد و بررسی سابقه فرد میشود. در این فرآیند، نشانههایی مانند احساس برتری مداوم، نیاز مفرط به تحسین، کمبود همدلی و نگرشهای استحقاقطلبانه شناسایی میشوند.
افراد خودشیفته معمولاً در تعاملات خود با دیگران به طور واضحی رفتارهای خودمحورانه و استثمارگرانه نشان میدهند. همچنین، واکنشهای آنها به انتقاد و شکست میتواند نشانههای مهمی از خودشیفتگی باشد، زیرا این افراد به سختی انتقاد را میپذیرند و در مواجهه با آن معمولاً واکنشهای شدید و دفاعی نشان میدهند. تشخیص صحیح و بهموقع خودشیفتگی میتواند زمینهساز مداخلات درمانی مؤثر باشد و به فرد کمک کند تا با آگاهی از مشکلات و چالشهای رفتاری خود، به سمت تغییر و بهبود حرکت کند.
سخن پایانی
در این مقاله که در وبسایت زندگی سبز منتشر شده است، به بررسی جامع و معرفی ماهیت و ذات اختلال خودشیفتگی در علم روانشناسی پرداختیم و ابعاد مختلف آن را مورد واکاوی قرار دادیم. بیگمان، آشنایی با این اختلال میتواند برای هر فردی سودمند و کارآمد باشد تا با بهرهگیری از جنبههای گوناگون آن، به تقویت زندگی اجتماعی خود بپردازد. امید است که از مطالعه این مقاله نهایت استفاده را برده باشید.